عقرب         تهیه کننده فریده جعفری زاده   روزنامه نگار

عقرب
روزی مردی، عقربی را دید که درون آب دست و پا میزند،
او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد،
اما عقرب انگشت اورا نیش زد.
مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد،
اما عقرب بار دیگر او را نیش زد.
رهگذری او را دید و پرسید:
برای چه عقربی را که نیش میزند نجات میدهی؟
مرد پاسخ داد: این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم.

تقدیم به کسانی که نیش عقربها از دوستان خود خوردند و حرف نزدند
و دوباره عشق ورزیدن...

گزارش تصویری تلاوت قرآن کریم  محمد شحات محمد انور

گزارش تصویری تلاوت قرآن کریم  محمود شحات محمد انور

مسجد محله امام زاده عبدالمهیمن (ع)

عکاس شهریارخانمحمدی

لطفا برای دیدن بقیه عکس ها برروی ادامه مطلب زیر کلیک کنید .

ادامه نوشته

*امام و خانواده*  تهیه کننده مریم بحرینی روزنامه نگار

 

امام خميني(ره):

زن نقش بزرگي در اجتماع دارد. زن مظهر تحقق آمال بشر است.

 

«صحيفه امام، ج 7، ص 341»


 

تهیه کننده مریم بحرینی

حجاب تهیه کننده پست رقیه سلگی تهران

مادر با او تماس گرفت و از او خواست مقداری میوه را پوست بکند و آنهارا آماده روی
میز بگذارد.هیچ وقت دلیل کار های مادرش را نمی فهمید.تاکید مادر برروی پوست کندن
میوه ها بیشتر گیجش کرده بود.
به هر ترفندی بود سعی کرد میوه های پوست گرفته را تا رسیدن مادر تازه نگه دارد اما
وقتی مادر از راه رسید میوه ها شادابی و طراوتشان را از دست داده بودند.هنوز منتظر
بود تا دلیل کار مادر را بداند.مادر هدیه کادو پیچ شده ای را به او داد و گفتː<دلیل کارم
اینجاست.من نمی خواهم تو مثل این میوه ها طراوت و تازگی ات را از دست بدی عزیزم.>
درون بسته هدیه یک چادر مشکی بود.
حجاب تلالوشبنم بر چهره ی زیبای گل است.

تهیه کننده رقیه سلگی تهران

همه جا تویی تو....

 ((همه جا تویی تو))

 

راز گلستان ، مستی مستان

قبله ی حاجات تویی تو

قدرت و ایمان ، عاشق و عرفان

عرش سماوات تویی تو

ناز فقیران ، راهبر هستی

نور هدایت تویی تو

مهر تویی ، عشق تویی

نور تویی ، یار تویی

همه جا تویی تو ، اول و آخر تو

تا ابدها تویی تو

عزیزتر از جانم تویی تو

وقتی که در بند غمم

آنکس کند آزادم تویی تو

وقتی که لب گشایم

آنکس شود چاره سازم تویی تو

خانه ی عقلم آتش گرفت

پیمانه ی عقل ها ، راز درون عاشقان

بود و نبود دو جهان دست تو

گره گشای رازها تویی تو

شور تو آگاه کند عقلها

لطف تو جاری کند رودها

راز تو بیدار کند دلها

دل بی تو آرامی ندارد

کارام جان دل تویی تو

                                                              

            سروده  شهریارخانمحمدی

"دریا ای همراز بوشهری ها..."

                                            به نام خدا   

غروب بندربوشهر عکاس شهریار خانمحمدی

      

                          "دریا ای همراز بوشهری ها..."

نویسنده :شهریار خان محمدی

چاپ شده درمطبوعات استان بوشهر

 

خلیج همیشه فارس ای با قصه ی مردمان آشنا،و با مردمان سرزمین نخل ،خورشید و ترانه دمساز،تو شاهد جشن و ماتم جنوبی ها ،شاهد ابتدا پایان مصیبت ها بوده ای،هرگاه ناخدایی،جاشویی به قلب مهربانت سفر می کند چشم ها در ساحلت به انتظار می نشینند تا سفر کرده ها به سلامت بازگردند.هرگاه کسی در امواج خروشانت گم می شود صدای آه و ناله ی منتظران در ساحل به تو می رسد و تو آگاه از حال گم شده ای.

دریا ای همراز بوشهری ها ،چه خوش حلقه به آغوش بوشهرزده ای،آواز مرغان ،مسافران و کارگران،ماهیگیران و صدای موتور و بوق لنج و کشتی ها سالهاست که در گوش تو طنین انداز است.

دریا ای آرام بخش دلهای نشسته در ساحل ،شور و شوق ها به کسان بخشیده ای،سخن های بسیار شنیده ای ،فرصت ها به این وآن داده ای تا قدری در تو بیاندیشند و یا با توشعری بسرایند و خاطره ای بنویسند و رازها با تو به میان بگذارند و سفرها کنند.

هنرها در کنارت جان گرفتند و از تو گذشتند و در سرزمین های دور درخشیدند.دریا خیلی زیبا و با صفایی،هرگز تنها نبودی و نیستی ،پر از نعمتی،ماهی ها در تو سماع کنان،همچنان به ریتم خود ادامه می دهی و قصه ها جمع می کنی از میان صحنه های روزگار می گذری و آدم های بسیاردوران و معامله ها می بینی.احساس نخستین آدمی که بر ساحلت گام نهاد در تو گم شده است و به خوبی چهره اش را به یاد داری.

دریا مونس تنهایی جزیره ها،متجاوزان آمدند با صدای توپ و تفنگ آرامش درونت را آشفته کردند،ساحلت را باخون آشنا،تو قصه های تلخ جنگ آن دوران را دردرون داری و همدرد ناله های دل جنوبی هایی.

دریا ای همدم دلهای نالان غریبه هایی همچون من،شنونده ی آواز مردمان خونگرم، تو با آوای شروه ،چاووشی،یذله ،خیام خوانی و نوحه ها ی این سرزمین آشنایی،سالها به آنها گوش داده ای و از تو می رسد آوای خوشی به من. با نسیم خوشت به باغ و باغچه  و خانه ها سر زدی.

هنگامی که رنگ خوش تو با نور خورشید آمیخته می شود بچه ها در درونت بازی می کنند،به هوا می پرند،شیرجه می زنند و شادی می کنند. تو یک عشقی،لالایی های گهواره ها و صدای مردمان پیشین این دیار را شنیده ای،همدرد و همراز آنها بوده ای،پیر و جوان ،رهگذرهای زمان دست ها بر زلفت کشیده اند،ما در تو شهید داده ایم ،یاران عاشق را به تو سپرده ایم.تو با شکوهی پر از حکایتی،در خیال ها،زمانهاسفر کرده ای ،شاهدجان گرفتن بوشهرو لحظه های مردمانش بوده ای.صدای بازی پر از شور و شوق بچه های آن دوران تا به امروز  را در بافت های قدیم ساحل شنیده ای.

تو بگو در سیراف چه رازی نهفته است؟ چه دورانی در او چرخیده است؟چه کسانی درونش پای نهاده اند؟مانده اند و یا رفته اند؟

پرده راز رابردار مشتاق شنیدنیم.قصه ی کوچه،پنجره و مردمان محله های قدیم ساحل نشین را بازگو،با توچه می گفتند؟

دریا تو میزبان نگاه های گرم و مهربان میهمان ها بوده ای ،همه عمر چنین بوده ای،خوش نواز قلب ها،چشم ها از تو گذشتند، چه لذت بخش است خواندن و یا شنیدن خاطراتی که در موج تو موج می زنند.اکنون که من میهمان توام برایم از آن زنی بگو که همسرش از سفر تو برنگشته بود، با چشمان گریان در انتظار او بی تاب در ساحلت ایستاده بود، شب و روز منتظرش ماند و از تو خواهش ها کرد و...

از عطر غذاهای نذری بگو که در نسیم خوش تو می پیچیدند،از شکفتن گلهای ساحلی بگو، ازآغاز زندگی ،از فصل تازه ،از نخستین ها تا به امروز،از آن پیرمردی که با دستان پر توانش چوب های سخت را برای ساخت لنج برش می زد و آوازش،مونس لحظه ها در کارش و تو منتظر آن لنج بودی که با آرامشت بخندانیش،با امواجت برقصانیش،با سختی هاآشنایش کنی و با تو به سفرها برود.

می بینم و می فهمم که خانه های قدیمی ساحل با نجوای تو انس گرفته اند. مردمان ساعت ها از پشت پنجره به تو خیره شده اند و با تو در رویا ها سفر کرده اند.دریا بگو با تو چه حرفهایی می زدند؟

از آن دوران بگوکه رییس علی دلواری در کنارت وصیتنامه اش را می نوشت و تو با نسیم خوشت عرق پیشانی اش را خشک و مست عشقش می کردی.تو امیدی بودی در دل او و هر گاه به تو می نگریست در درونش بانگ خوشی بر می خواست که باید بار سنگینش را به مقصد برساند و آشفته حالی را که بیگانگان در تو پدیدار کرده بودندرا برای همیشه بردارد. او و یارانش مقاوم و وفادار ایستادند تا قلبت خونین نشود،تو آبی،آب. گوارا،با صفا،نباید رنگ خون بگیری.

دریا از تجارت بندر سی نیز بگو، تجارت ما ایرانیان تا به کجا رونق داشت؟از داد و ستدهای پر زرق و برق بگو، از کدامین سرزمین ها می گذشتیم؟ وچه چیزها با خود به تجارت می بردیم؟

دریا نخل ها تو را دوست دارند و به درخشش تو خیره شده اند، نسل ها از تو گذشتند، زرتشت، هخامنشی و تو به زندگی آنها نگریستی. دریا قصه کاخ کوروش را بازگو، از امامزاده عبدالمهیمن(ع) ، امامزاده امام محمد باقر(ع)، امامزاده محمد حنیفه(ع) بگو که با تو سخنها ی فراوان گفته اندو تو شنونده نیایش امام زاده ها بودی و آرامشی به خستگی آنها بخشیده ای، چیزها در تو به ساحل برده اند تا کسان با آن به زندگی خود ادامه بدهند.دریا در تو اسرار زیادی نهفته است...

امام زاده عبدالمهيمن (ع)

نویسندگان و محققان: مریم بحرینی- شهریار خان محمدی

استان بوشهر سرزمین نخل و خورشید مردمانی خونگرم و پر جنبش و جوش دارد. در این استان ستاره خلیج فارس امامزاده جلیل القدر حضرت عبد المهیمن (ع)، آرامگاه اش تسکین بخش دل های زائران بسیاری از گوشه و نقاط استان و ایران اسلامی است.

 امام زاده عبد المهیمن (ع) در زمان حیات خود از سرآمدان عصر خویش و از بزرگان علما و سادات قرن چهارم هجری به شمار می آمد و از گذشته تا کنون مورد توجه دوستداران اهل بیت(ع) بوده است. راز ماندگاری این آرامگاه، نه ساخت و زیبایی برون، بلکه سیرت پر فیض درون می باشد. که با حیات معنوی مردم این خطه در آمیخته است وجود بقاع متبرکه و مشاهد مشرفه در جایجای ایران مشحون و سرشار از تاثیرات روحی، معنوی، فرهنگی، دینی، اجتماعی و سیاسی است. در طول تاریخ، بسیاری از جنبش های سیاسی، مذهبی از ساحت همین اماکن متبرکه شکل گرفته و یا کنون تمرکز آن ها بوده است. افزون بر آن، مزارات امامزادگان، قبله مرادات، ظهور کرامات و محل حاجات، مطاف عارفان و پاکان روزگار است که همواره لبریز از نور و سرور می باشد.

امام زاده عبد المهیمن (ع)

از معتبرترین زیارتگاههای استان بوشهر، حرم با صفا و ملکوتی امام زاده جلیل القدر، حضرت عبد المهیمن (ع) است که در یکی از محلات قدیمی شهر بوشهر، بنام ریشهر، کوی امام زاده واقع شده و بر روی طول جغرافیایی 50 درجه و51 دقیقه و عرض جغرافیایی 28 درجه و 54 دقیقه قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دریا 28 متر است.

این حرم آسمانی، یکی از محدود مکان های مقدس شهر بوشهر است که همه روزه پذیرای زوّار و دوستداران اهل بیت(ع) است. صحن مقدس امامزاده شب های پنج شنبه و جمعه محل تجمع بوشهری ها و زائران فراوانی است که جهت قرائت دعای کمیل در آنجا تجمع کرده و حالت روحانی و معنوی خاصی به پیرامون آرامگاه می بخشد. از سالیان دور، هر سال مراسم دعای پر فیض عرفه به صورت متمرکز در این مکان مقدس برگزار می گردد.

ادامه نوشته

نماهای داخلی امام زاده

نماهای داخلی اما م زاده

عکاس :خانمحمدی

کاشی دوران قاجاریه

درب چوبی

گل میخ درب چوبی

 آینه کاری داخل حرم

سقف راهرو حرم

نیایش دعای ندبه  ثبت عکس امام زاده عبدالمهیمن (ع)  

نیایش دعای ندبه  ثبت عکس امام زاده عبدالمهیمن (ع) 

عکاس خانمحمدی

مراسم دعای ندبه درحرم امام زاده

مراسم دعای ندبه درحرم امام زاده

عکاس شهریارخان محمدی

برای دیدن بقیه عکس ها لطفا برروی ادامه مطلب زیر کلیک کنید .

ادامه نوشته